6 کمپانی موفق با سرقت ایده
در این مقاله از رایانیتا می خواهیم به معرفی 6 کمپانی موفق با سرقت ایده بپردازیم. معمولا همه بر این باور هستند که جهت موفقیت در تجارت باید اولین نفر در بازار بود. اما حقیقتا این گونه نیست. حتی استیو جابز افسانه ای یکبار گفت: پیکاسو یک ضرب المثل داشت که هنرمندان خوب کپی می کنند. هنرمندان بزرگ می دزدند و ما همیشه در مورد سرقت ایده های بزرگ بی شرمانه بوده ایم. هیئت مدیره شرکت ها و مدارس تجاری ممکن است بر نوآوری تمرکز کنند. اما هنگام راه اندازی یک شرکت، ممکن است اصلاح یک ایده موجود هم آسان تر و هم سودآورتر از ایجاد چیزی از ابتدا باشد.
هنگام شروع یک شرکت، تلاش برای بهبود ایده موجود بسیار آسان تر است.”پل بی براون”
در واقع ، در دنیای امروز شرکت های کپی واقعیت تجارت هستند. همچنین این امر در صنایع دیگر نیز صادق است. تا جایی که کسب و کارهای کپی هنگامی که به صورت قانونی انجام شوند. می توانند کار کنند و سوددهی بالایی داشته باشند. با ما در ادامه مقاله 6 کمپانی موفق با سرقت ایده همراه باشید. تا به معرفی لیستی از این قبیل کمپانی هم بپردازیم.
1- فیس بوک
مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیس بوک به دلیل ایجاد سایت رسانه های اجتماعی که سایت های مدرن رسانه های اجتماعی را مشخص می کند. به یکی از برجسته ترین کارآفرینان قرن 21 تبدیل شده است. با این حال، همانطور که در شبکه اجتماعی مشهور است. همکلاسی های زاکربرگ او را متهم کردند که ایده آن ها را برای این سایت سرقت کرده است. فیس بوک در نهایت پرونده را با میلیون ها دلار حل و فصل کرد. اما آیا فیس بوک واقعا به سرقت رفته است؟
این اتهامات به این ایده بستگی دارد که زاکربرگ موافقت کرده است تا به سه همکلاسی خود در هاروارد کمک کند. تا سایتی شبیه فیس بوک ایجاد کنند. اما به جای کمک به آن ها، او راه هایی را برای به تاخیر انداختن پروژه آن ها پیدا کرد در حالی که فیس بوک را به تنهایی ایجاد کرد.
همکلاسی ها می دانستند که زاکربرگ می تواند سایت مورد نظر خود را بسازد. زیرا او قبلا در دانشگاه برای ساخت Facemash، نسخه هاروارد از سایت معروف “داغ یا نه”، مشهور شده بود. به نظر می رسد که Facemash می تواند از مفهوم فیس بوک الهام گرفته باشد.
پیامهایی که زاکربرگ برای دیگر همکلاسی های خود در آن زمان ارسال می کرد نشان می داد که او عمدا کار در HarvardConnections را به تعویق انداخته است تا بتواند سایت مشابه خود را راه اندازی کند. این پیام ها نشان می دهد که زاکربرگ پیش از این برنامه ریزی کرده بود که سایت خود را قبل از کار در HarvardConnections راه اندازی کند. بنابراین ممکن است او این ایده را به طور کامل دزدیده نکرده باشد. با این حال، به نظر می رسد که زاکربرگ به شدت از ایده همکلاسی های خود الهام گرفته بود. اما می خواست تمام افتخارات را برای خود حفظ کند.
اگر قصد طراحی و راه اندازی وبسایت منحصر به فرد نسبت به سایر رقبا خود را دارید. می خواهید در کوتاه ترین زمان ممکن و قبل از از دست رفتن ایده خود به نتیجه برسید. پیشنهاد می کنیم حتما یک سری به صفحه سفارش سایت رایانیتا بزنید.
2- توییتر
دنیای رسانه های اجتماعی بیش از یک داستان سرقت دارد. توییتر دقیقا از طریق سرقت مستقیم ایجاد نشده است. با این حال، ایده های کافی بدون اعتبار وام گرفته شد تا این سایت محصول ایده های سرقت شده باشد. جک دورسی موسس توییتر بوده است. دورسی، در واقع ایده اولیه برای سایتی را داشت که صرفا حول ارسال “وضعیت” شما می چرخید. آنچه در یک لحظه معین بودید. با این حال، دورسی در آن زمان در کنار یک کارآفرین احتمالی دیگر به نام نوا گلس برای یک استارتاپ کار می کرد. به نظر می رسد توییتر هرگز بدون کمک گلس ایجاد نشده است.
در حقیقت، گلس می گوید که او نام اصلی این شرکت یعنی توییتر را مطرح کرده است. گلس، دورسی و یک توسعه دهنده قرارداد این ایده را به استارتاپی که در آن کار می کردند ارائه کردند. گلس مسئول این پروژه شد. هیجان گلس باعث شد تا توییتر به موفقیتی که امروز دارد برسد. اما دورسی عملا نام گلس را از تاریخ توییتر پاک کرده است. با این وجود، این واقعیت که گلس قبل از راه اندازی و شروع به کار توییتر اخراج شد، مطمئنا کمکی نکرد.
به نظر می رسد گلس کمی بیش از حد به توییتر علاقه داشت. او می خواست آن را به عنوان شرکت خود حفظ کند و خود مدیر عامل شرکت باشد. این جاه طلبی در نهایت او را اخراج کرد. اما از آنجا که او در تحقق ایده توییتر بسیار موثر بود. سخت است که او را بخاطر تمایل به مالکیت سرزنش کرد.
3– مک دونالد
برای هرکسی که تاثیرگذارترین کسب و کارهای ایالات متحده را مطالعه کرده باشد. ری کروک یک نام خانوادگی خواهد بود. با این حال، ممکن است کمی عجیب به نظر برسد که کروک به جای Kroc، شرکتی به نام مک دونالد تاسیس کرده است. حقیقت این است که او در واقع این ایده را از دو برادر به نام مک و دونالد ربوده است.
این برادران یک استند همبرگر ساده در کالیفرنیا راه اندازی کرده بودند که خوب کار می کرد. به اندازه کافی خوب برای کروک که علاقه مند شود. در حالی که Kroc ممکن است تصور مک دونالد را به عنوان حق رای دادن بزرگ امروز داشته باشد. مطمئنا او این شرکت را راه اندازی نکرده است. این قبل از آمدن او موفقیت آمیز بود.
رستوران برادران مک دونالد به دلیل رویکرد سریع در ساخت همبرگر تا حدی خوب کار کرد. همچنین تجربه ای آرام را بدون ادعای بسیاری از رستوران های آن دوران ارائه داد. به جای اینکه منتظر بمانید تا غذا را بیرون بیاورید. مشتریان می توانند به سادگی به کنار پنجره بروند. سفارش دهند و ظرف چند دقیقه غذای خود را تهیه کنند.
با چنین ایده خوبی، تعجب آور نیست که Kroc می خواست آن را به یک حق رای تبدیل کند. با این حال، با شروع حق رای دادن، او از قدرت حق رای دادن برای کنترل برادران مک دونالد برای فروش این تجارت به او استفاده کرد. او از این که مجبور بود هر بار که می خواهد تغییراتی ایجاد کند از برادران اجازه می گیرد، ناراحت بود. وقتی برادران مک دونالد را به کروک فروختند، کروک کاملا از آن ها عصبانی شد.
4- آدیداس
در حالی که غول های فناوری، مک دونالد و دره سیلیکون ولی رسوایی خاصی دارند. برند کفش کتانی آدیداس در نگاه اول کمی بی گناه تر به نظر می رسد. اما آدیداس نیز از همان ابتدا دزدی می کرد. اگرچه آدیداس یک برند مدرن به نظر می رسد. اما در واقع بیش از 70 سال پیش، در جنگ جهانی دوم، با یک دشمنی شروع شد. در آن زمان، رودولف داسلر شرکت کفش ورزشی را ایجاد کرد که امروزه پوما نامیده می شود. اما تنها یک سال بعد، برادرش آدولف یک شرکت رقیب به نام آدیداس راه اندازی کرد.
برادران باواریایی یک شرکت کفش ورزشی قبلی را با هم تاسیس کرده بودند. اما پس از آن دچار مشکل شدند. امروزه هیچ کس کاملا نمی داند رقابت آن ها از چه چیزی شروع شده است. این ممکن است ربطی به جنگ جهانی دوم داشته باشد. یا ممکن است به سادگی یک اختلاف خانوادگی باشد. اما از آن دو برند معروف کفش های کتانی امروزی سرچشمه گرفت.
پوما مطمئنا اول بود، اما آدولف یک شرکت ورزشی مخصوص خود می خواست. بنابراین او این ایده را به دست آورد و رقیبی را ایجاد کرد که در نهایت به همان اندازه موفق بود. بر خلاف بسیاری از داستان های سرقت، هر دو شرکت هنوز هم پیشرفت می کنند.
5- اینستاگرام و اسنپ چت
در سال 2015، نگرانی در میان فیس بوک و صاحبان اینستاگرام وجود داشت. نگرانی که کاربران خود را به اسنپ چت از دست می دهند. کاربران شبکه های اجتماعی به دلیل ویژگی محبوب استوری اسنپ چت به آن نقل مکان کردند. پست کردن سریع و آسان بود. به کاربران اجازه می داد تا عکس های خام یا واقعی بیشتری بگیرند. با افزودن فیلترها و جلوه ها به راحتی ویرایش کنند. از همه بهتر، استوری ها پس از یک دوره زمانی خاص ناپدید می شوند. مارک زاکربرگ می خواهد بدون شک پادشاه رسانه های اجتماعی باشد. اغلب به رقبای خود نگاه می کند. او در سال 2013 پیشنهاد 3 میلیارد دلاری برای خرید انپ چت داد و رد شد. شاید این رد باعث شد که تیم او نسخه ای از استوری های اسنپ چت را منتشر کند.
در آگوست 2016، استوری اینستاگرام منتشر شد. کوین سیستروم، مدیرعامل اینستاگرام حتی به این “سرقت” اعتراف کرد. در رابطه با استوری های اینستاگرام گفت که اسنپ چت سزاوار همه اعتبار هستند. تنها در هشت ماه، استوری های اینستاگرام از تعداد کاربران فعال روزانه اسنپ چت پیشی گرفت. در سال اول استوری اینستاگرام 250 میلیون کاربر دیگر اضافه شد. در حالی که قیمت سهام اسنپ چت ضربه بزرگی خورد. این حرکت هم وحشیانه و هم درخشان تلقی شد. به یکی از مهمترین رقبای اینستاگرام آسیب رساند و کاربران را به اینستاگرام بازگرداند.
در اصل دواپس یک رویکردی برای فرهنگ سازی و طراحی پلتفرم است. البته با هدف اصلی افزایش ارزش تجاری و پاسخگویی از طریق ارائه سریع و با کیفیت خدمات است. پیشنهاد می کنیم جهت آشنایی بیشتر با دواپس حتما مقاله زیر را مطالعه نمایید.
6- زیراکس و اپل
نبوغ استیو جابز را نمی توان انکار کرد. یکی از ویژگی های ناب او این است که می دانید گاهی اوقات سایرکسب و کارها در صنعت شما محصولات بهتری دارند. به نفع شماست که از آن ها درس بگیرید و ایده های آن ها را بدزدید. شاید مشهورترین نمونه دزدی زیراکس او باشد. در سال 1979، اپل در حال صعود بود و خود را برای رفتن به IPO آماده می کرد. در آن زمان، زیراکس شرکت تحقیقاتی پالو آلتو (PARC) را اداره می کرد. جایی که بهترین ذهن ها می توانستند در آن نوآوری کرده. ایده های جدیدی را توسعه دهند که زیراکس در نهایت می تواند از آن کسب درآمد کند. زیراکس در ازای مبلغ یک میلیون دلار پیش از عرضه اولیه سهام اپل، جابز و برخی از مهندسان اپل خود را دعوت کرد تا از تاسیسات بازدید کرده.
همه ما اکنون می دانیم که این چه اشتباهی بود. جابز و تیمش یک رابط کاربری گرافیکی (GUI) را مشاهده کردند که سال نوری از هر چیزی که اپل تولید کرده بود جلوتر بود. تیم اپل به طور موثر آن را تکرار کرد و آن را در جدیدترین محصول خود مکینتاش اپل گنجانید.
زیراکس در این مورد از اپل شکایت کرد. ادعا کرد 150 میلیون دلار خسارت برای اپل به دلیل استفاده غیرقانونی از حق نسخه برداری زیراکس در رایانه های مکینتاش و لیزا اش پرداخت کرده است. پرونده در نهایت رد شد. اپل میلیون ها کامپیوتر فروخت، در حالی که زیراکس از بازار رایانه های شخصی ناپدید شد. در واقع جابز پیکاسو داخلی خود را هدایت کرده بود.
دیدگاهتان را بنویسید