7 دلیل اصلی شکست استارتاپ ها
در این مقاله از رایانیتا می خواهیم با هم به بررسی 7 دلیل اصلی شکست استارتاپ ها بپردازیم. در دنیا استارتاپ ها، شکست حداقل یک فرصت یادگیری در نظر گرفته می شود. اما به همان اندازه که از یک بازی خوب درباره شکست صحبت می کنیم. واقعیت این است که شکست بد است. همانطور که هیچ کس در روز عروسی خود برای طلاق برنامه ریزی نمی کند. هیچ کس شرکتی را با این فکر راه اندازی نمی کند: «آره، این یکی شروع کننده من خواهد بود. دفعه بعد درست می گیرم.» هیچکس نمیخواهد شکست بخورد. اما اکثر استارتآپها شکست میخورند.
بر اساس بررسی کسب و کارهای نوپا تقریبا همه شرکت های جدید شکست می خورند. 50 درصد بعد از پنج سال و 70 درصد بعد از 10 سال شکست می خورند. داده های آن ها نشان داد که 46 درصد از تمام شرکت ها به دلیل ناتوانی شکست می خورند. این دسته شامل همه چیز می شود، از قیمت گذاری احساسی تا عدم تجربه در ثبت سوابق تا عدم پرداخت مالیات را شامل می شود. 30 درصد بعدی به دلیل تجربه نامتعادل یا نداشتن تجربه مدیریتی شکست می خورند. 11 درصد دیگر نیز به دلیل فقدان تجربه در زمینه کالا یا خدمات شکست می خورند.
اما در حالی که نرخ شکست برای شرکت های جدید به طور کلی بالا است. آن ها به هیچ وجه به نرخ شکست استارت آپ ها نزدیک نیستند. عددی که معمولا ذکر میشود. ۹۰ درصد همه استارتآپها شکست میخورند. اما برخی مطالعات نشان می دهد که این تعداد ممکن است نزدیکتر به ۷۵ درصد باشد. عدد واقعی احتمالا جایی بین این دو است. با ما در ادامه همراه باشید تا به 7 دلیل اصلی شکست استارتاپ ها بپردازیم.
1- عدم توجه به نیاز بازار
اولین دلیل از 7 دلیل اصلی شکست استارتاپ ها عدم توجه کافی به نیاز بازار است. بزرگترین دلایل شکست استارتاپ ها این است که محصولی را ایجاد می کنند که بازار آن را نمی خواهد. تناسب محصول و بازار به شدت ضروری است. شاید آن ها راه حلی برای مشکل خود پیدا کرده اند و در نظر نگرفته اند که افراد دیگر نیز این مشکل را ندارند. شاید قبلا محصولات بهتری وجود داشت. یا شاید بازار برای آن آماده نبود. یا شاید جهان فقط به چیزی که آن ها در آنجا عرضه می کردند نیاز نداشت.
شما باید به این مورد حتما توجه داشته باشید. قبل از شروع کار بررسی دقیقی داشته باشید تا بازار هدف خود را شناسایی نمایید. بدون شک در صورت عدم وجود بازار هدف مناسب استارتاپ شما قبل از شروع شکست خورده است. چیزی حدود 42 درصد استارتاپ ها شامل این موضوع می شوند. تولید محصول یااراده خدماتی بدون نیاز بازار به آن ها که در نهایت منجر به شکست می شوند.
2- نداشتن تیم مناسب
یک کلیشه در سرزمین استارتآپ این است که استارتآپ مانند کودک، همبنیانگذار و همسر شماست. مانند بسیاری از کلیشه ها، حقیقت زیادی در آن وجود دارد. تیم شما می تواند استارتاپ شما را بسازد یا شکست دهد. زیرا 23 درصد استارت آپ های شکست خورده به خوبی این موضوع را می دانند.
هم سو و هم مسیر بودن تمام اعضای تیم اسارتاپ شما مورد دیگری است که اهمیت بسیاری دارد. صرفا کافی است یک یا دونفر در تیم شما ساز مخالف بزنند. یا اینکه کار خود را به خوبی انجام ندهد. درنتیجه به زودی استارتاپ شما با شکست مواجه می شود.
3- مسائل مربوط به قیمت و هزینه
بهترین راه برای فهمیدن اینکه چگونه محصول خود را قیمت گذاری کنید این است که روی آن قیمت بگذارید. سپس ببینید چه اتفاقی می افتد. آیا تعداد زیادی ثبت نام دریافت می کنید که نشان می دهد شاید بتوانید قیمت را افزایش دهید؟ یا کسی به سمت آن نمی یاید که به شما پیشنهاد میکند باید قیمت را پایین بیاورید؟ آیا می توانید هزینه های شرکت خود را تامین کنید و همزمان با آن نقطه شیرین نه خیلی گران و نه خیلی ارزان مواجه شوید؟
متأسفانه، یکی از دلایل شکست استارت آپ ها این است که نمی توانند در این مورد به یک تعادل برسند. انعام دادن به هر یک از طرفین می تواند به معنای شکست شرکت شما باشد. چیزی حدود 18 درصد استارتاپ ها نیز با این موضوع دست و پنجه نرم می کنند. در نهایت به دلیل عدم توانایی به رسیدن در تعادل به کل با شکست روبرو می شوند.
4- فعالیت به تنهایی
گفتن اینکه شروع یک کسب و کار جدید یک سرمایه گذاری طاقت فرسا است، کاملا دست کم گرفته شده است. این یکباره استرس زا، گیج کننده، ترسناک و هیجان انگیز است. این امکان وجود دارد که کسب و کار خود را راه اندازی کنید و به تنهایی به موفقیت دست پیدا کنید. اما اکثریت قریب به اتفاق بیش از 75 درصد شرکت های اینترنتی موفق بیش از یک موسس داشتند.
همیشه گفته میشود که دو سر بهتر از یک هستند. این در مورد کسبوکارهای نوپا نیز صادق است. دو دیدگاه، دو تصمیم گیرنده، دو نفر در حال تفکر و تجزیه و تحلیل گام های بعدی کارکرد بهتری دارند. ممکن است تضاد بین ایده ها و شخصیت ها وجود داشته باشد. اما چه مزیتی دارد که شخص دیگری با منافع شخصی در برنامه ریزی و تصمیم گیری مشارکت داشته باشد.
کار را می توان بین دو نفر به جای یک نفر تفویض کرد و هر فرد با زمینه های مختلف تخصص و نقاط قوت خود می تواند به روش های مختلف مشارکت کند.
ولی با این حال برخی تمایل به فعالیت به تنهایی دارند. اگر شما نیز در این دسته قرار می گیرید. حتما سری به مقاله زیر بزنید.
5- ترس از رقابت خود
شما همیشه به نوعی رقابت خواهید داشت، مهم نیست در چه شغلی هستید. کمی عصبی بودن طبیعی است، اما ترس کامل از رقابت خود ممکن است نشانه این باشد که شما کاملا آماده نیستید یا اینکه محصول شما آنقدر که فکر می کنید منحصر به فرد نیست. اگر محصول برتری دارید، تا جایی که به رقابت مربوط می شود، نباید هیچ نگرانی در مورد آن داشته باشید. از طریق رسانه های اجتماعی خود که توسط Buffer قابل مدیریت هستند. در مورد محصول خود و اینکه چگونه آن را بسیار بهتر از بقیه است، اطلاع رسانی کنید.
6- عدم تعهد کامل
این تصمیم سختی است که کسب و کار خود را راه اندازی کنید، اما زمانی که به طور کامل به انجام آن متعهد شدید، باید پول خود را در جایی بگذارید و کاملا متعهد شوید که برای موفقیت کسب و کارتان تلاش کنید.
در ابتدا، زمانی که همه چیز جدید و هیجان انگیز است. انجام این کار ممکن است آسان باشد. اما هر چه زمان می گذرد و همه چیز سخت یا گاهی خسته کننده می شود. از دست دادن علاقه آسان است. اگر کسب و کار آنطور که انتظار می رفت پیشرفت نکرده است، ممکن است وسوسه شوید که به دنبال منبع درآمد دیگری باشید. شاید هنوز کار روزانه خود را ترک نکرده اید. ناشناختهها همیشه میتوانند چیز ترسناکی باشند. اما متعهد شدن کامل خود به کسبوکارتان فقط همین است. قرار دادن قلب، روح و هر ذرهای از انرژی و تمرکز روی آن کسبوکار خود مهم است.
در دنیای پیشرفته امروز دیگر مدیریت پروژه کار چندان آسانی نیست. بدون شک نیازمند ابزارهایی در این راستا هستید. پس پیشنهاد می کنیم مقاله زیر را در این مورد از دست ندهید.
7- تغییر نکردن روش های سرسختانه
داشتن برنامه عالی است. اما، آنقدر سرسخت بودن که نمیخواهد خود را با تغییرات وفق دهید. میتواند مانع موفقیت استارتآپ شما شود. بسته بودن به ایدههای جدید دیگران، عدم تمایل به ایجاد تغییرات در برنامههای خود در زمانی که همه چیز کار نمیکند یا خودداری از انطباق با اطلاعات جدید میتواند منجر به سقوط استارتآپ شما شود.
عصبی بودن در مورد تغییرات یا چیزهایی که با آن ها راحت نیستید کاملا طبیعی است. اما امتناع صریح از آن چیزها می تواند باعث شکست کسب و کار شما شود.
دیدگاهتان را بنویسید