5 نیروی رقابتی پورتر چیست ؟
در این مقاله از رایانیتا می خواهیم در مورد اینکه 5 نیروی رقابتی پورتر چیست صحبت کنیم. امروزه رقابت در بین همه کسب و کار ها وصنایع شدت بسیاری گرفته است. هر کسب و کاری برای ورود و کسب موفقیت در بازار باید یک تحلیل دقیق از بازار و رقبا خود داشته باشد. یکی از روش های مناسب برای ارزیابی و تحلیل رقابت در بازار استفاده از از تئوری پورتر است. با ما در ادامه 5 نیروی رقابتی پورتر چیست همراه باشید تا بیشتر با این تئوری آشنا شوید.
مایکل پورتر کیست؟
مایکل یوجین پورتر یکی از بهترین متفکران مدیریت در جهان است و پدرخوانده استراتژی محسوب می شود. وی با تئوری های خود در مورد اقتصاد ، استراتژی تجارت شناخته شده است. مدل 5 نیروی رقابتی پورتر یک ابزار قدرتمند مدیریتی برای تحلیل سودآوری و جذابیت صنعت بوده است.
این مدل که قدرت رقابتی را در یک موقعیت تجاری تعیین می کند. بیش از دو دهه در این زمینه بسیار تاثیرگذار بوده است. این یک چارچوب گسترده برای تجزیه و تحلیل صنایع بوده است. این به تاثیرات رقابتی شکل دهنده استراتژی های شرکتی اشاره دارد که احتمالا موفقیت آمیز هستند.
او که در دانشکده تجارت هاروارد مستقر است. نویسنده 18 کتاب و بیش از 125 مقاله است. وی یک مرجع برجسته در زمینه استراتژی رقابتی و رقابت پذیری و توسعه اقتصادی کشورها ، ایالت ها و مناطق است. وی مدل پنج نیرو را توسعه داد که در توسعه استراتژی تجارت بسیار موثر است. ایده های پورتر در مورد استراتژی پایه و اساس دوره های استراتژی مدرن است. کارهای او در مدرسه بازرگانی هاروارد و تقریبا در هر مدرسه تجارت در جهان تدریس می شود.
نیروی پورتر چیست؟
پنج نیروی پورتر مدلی است که پنج نیروی رقابتی را که هر صنعت را شکل می دهند شناسایی و تحلیل می کند. 5 نیروی پورتر به تعیین نقاط ضعف و قوت یک صنعت کمک می کند. تجزیه و تحلیل پنج نیرو اغلب برای شناسایی ساختار یک صنعت برای تعیین استراتژی شرکت استفاده می شود. مدل پورتر را می توان برای هر بخش از اقتصاد به کار برد تا سطح رقابت در صنعت را درک کند و سودآوری طولانی مدت یک شرکت را افزایش دهد. مدل پنج نیرو به نام استاد دانشکده تجارت هاروارد ، مایکل ای. پورتر نامگذاری شده است.
درک پنج نیروی پورتر
5 نیروی پورتر یک مدل تجزیه و تحلیل تجاری است که به توضیح این موضوع کمک می کند که چرا صنایع مختلف قادر به حفظ سطوح مختلف سودآوری هستند. این مدل در کتاب مایکل ای. پورتر ، “استراتژی رقابتی: تکنیک هایی برای تجزیه و تحلیل صنایع و رقبا” در سال 1980 (1385 شمسی) منتشر شده است. پورتر پنج نیروی انکار ناپذیر با برخی از هشدارها را شناسایی کرد که در شکل گیری هر بازار و صنعتی در جهان نقش دارند. از این پنج نیرو اغلب برای اندازه گیری شدت رقابت ، جذابیت و سودآوری یک صنعت یا بازار استفاده می شود. پنج نیروی پورتر عبارتند از:
- رقابت در صنعت
- پتانسیل ورود تازه وارد به صنعت
- قدرت مشتریان
- قدرت تأمین کنندگان
- تهدید محصولات جایگزین
1- رقابت در صنعت
اولین نیرو از این 5 نیروی رقابتی پورتر به تعداد رقبا و توانایی آنها برای زیر بار بردن یک شرکت اشاره دارد. هرچه تعداد رقبا ، همراه با تعداد محصولات و خدمات معادل آنها ارائه دهند ، قدرت یک شرکت کمتر می شود. تامین کنندگان و خریداران اگر بتوانند معامله بهتر یا قیمت های پایین تری را ارائه دهند، به دنبال رقابت شرکت هستند. برعکس، وقتی رقابت کم است. یک شرکت قدرت بیشتری برای گرفتن قیمت های بالاتر و تعیین شرایط معاملات برای دستیابی به فروش و سود بیشتر دارد.
2- پتانسیل ورود تازه واردان به یک صنعت
قدرت شرکت نیز تحت تأثیر نیروی تازه واردان به بازار آن است. هرچه زمان و هزینه کمتری برای ورود یک رقیب به بازار یک شرکت هزینه شود و یک رقیب موثر باشد. می توان موقعیت شرکت مستقر را به طور قابل توجهی تضعیف کرد. صنعتی با موانع قوی برای ورود شرکت های موجود در آن صنعت ایده آل است. زیرا این شرکت قادر به گرفتن قیمت های بالاتر و مذاکره با شرایط بهتر است.
اگر یک صنعت از موانع پایینی برای ورود برخوردار باشد. یک تجارت با خطر رقابت از طرف تازه واردان روبرو می شود. تازه واردان می توانند در تلاش برای جذب مشتری ، تاکتیک هایی مانند قیمت پایین تر و استراتژی های بازاریابی تهاجمی را معرفی کنند. شرکت های جدید همچنین می توانند قیمت و شرایط بهتری را به تامین کنندگان ارائه دهند تا بتوانند رقابت با بازیکنان موجود را افزایش دهند. موانع ورود زیاد ، مانند وفاداری مشتری ، کانالهای توزیع محدود و کمبود منابع کلیدی ، می تواند این خطر رقابتی را کم رنگ تر کند.
3- قدرت مشتریان
توانایی مشتریان برای پایین آوردن قیمت ها یا سطح قدرت آنها یکی از این پنج نیرو است. این موضوع تحت تأثیر تعداد خریدار یا مشتری یک شرکت، میزان اهمیت هر مشتری و هزینه یافتن مشتری یا بازار جدید برای تولید برای یک شرکت هزینه دارد.
پایگاه مشتری کوچک تر و قدرتمندتر به این معنی است که هر مشتری قدرت بیشتری برای مذاکره برای قیمت های پایین تر و معاملات بهتر دارد. شرکتی که مشتری های مستقل بسیار کوچکی داشته باشد. برای افزایش سودآوری، وقت بیشتری برای شارژ قیمت های بالاتر خواهند داشت.
با توجه به اهمیت مشتریان در این تئوری ما باید به روش هایی وفاداری مشتریان را نسبت به خود افزایش دهیم. پیشنهاد می کنیم مطالعه مقاله 5 استراتژی برتر وفادارسازی مشتریان را از دست ندید.
4- قدرت تأمین کنندگان
عامل بعدی در مدل 5 نیروی پورتر به راحتی تأمین کنندگان می توانند هزینه ورودی ها را افزایش دهند. تعداد تامین کنندگان ورودی های اصلی کالاها یا خدمات، این که این ورودی ها چقدر منحصر به فرد هستند. هزینه سواستفاده از یک شرکت برای تامین کنندگان دیگر چقدر است. تحت تأثیر قرار می گیرد. هرچه تعداد تأمین کنندگان یک صنعت کمتر باشد، وابستگی یک شرکت به یک تامین کننده بیشتر خواهد بود. در نتیجه، تامین کننده قدرت بیشتری دارد.
می تواند هزینه های ورودی را افزایش دهد و سایر مزایای تجارت را تحت فشار قرار دهد. از طرف دیگر، هنگامی که تأمین کنندگان زیادی وجود داشته باشد یا هزینه های تعویض پایین بین تامین کنندگان رقیب وجود داشته باشد. یک شرکت می تواند هزینه های ورودی خود را پایین نگه دارد و سود خود را افزایش دهد.
تحول دیجیتال و ایجاد اکوسیستم دیجیتال به صورت بنیادی در حال تغییر دادن همه صنایع است و صنایع نیز منافع خود را در آن جستجومیکنند. امروزه این موضوع به ویژه بر ماهیت کسب و کارها تأثیر به سزایی گذاشته است. جهت آشنایی بیشتر با این اکوسیستم پیشنهاد می کنیم مقاله زیر را از دست ندهید.
5- تهدید محصولات جایگزین
آخرین نیروی از این 5 نیروی پورتر بر روی محصولات جایگزین تمرکز دارد. کالاها یا خدمات جایگزین که می توانند به جای محصولات یا خدمات یک شرکت استفاده شوند تهدیدی محسوب می شود. شرکت هایی که کالاها یا خدماتی را تولید می کنند که هیچ جایگزینی نزدیک برای آنها وجود نداشته باشد. قدرت بیشتری برای افزایش قیمت و قفل کردن در شرایط مطلوب خواهند داشت. وقتی جایگزین های نزدیک در دسترس باشد. مشتریان می توانند از خرید محصول یک شرکت چشم پوشی کنند و قدرت شرکت می تواند تضعیف شود.
شناختن پنج نیروی پورتر و چگونگی کاربرد آنها در یک صنعت، می تواند یک شرکت را قادر سازد تا استراتژی تجاری خود را برای استفاده بهتر از منابع خود برای درآمدزایی بیشتر برای سرمایه گذاران خود تنظیم کند.
امروزه بازار چه تفاوتی دارد؟
به گفته پورتر ، استراتژی ایجاد موقعیت منحصر به فرد و ارزشمند براساس اختلاف رقابتی شامل مجموعه ای متفاوت از فعالیت ها است.
تغییر قدرت به مشتریان
مشتری مداری ، نه تنها از نظر خدمات خوب ، بلکه شناختن آن ها به عنوان یک ستاره راهنما ، به پیگیری پایدار هر شغلی تبدیل شده است.
با وجود اینترنت به دلیل دسترسی به اطلاعات بیشتر ، قدرت مشتریان افزایش یافته است. پورتر در این مدل اهمیت زیادی به مشتریان نداد. با این حال ، همه ما تغییر قدرت به مشتریان ، جستجوی بینش عمیق تر ، تحلیلی و شهودی ، پیش بینی و شخصی ، برای یافتن و جذب بهترین مشتری را تشخیص می دهیم. با گذشت زمان با آن ها رشد کنید.
در سناریوی فعلی ، مهم تر از متفاوت بودن اهمیت پیدا کرده است. مشتریان اهمیت بیشتری نسبت به رقبا دارند و موقعیت بیشتر مربوط به نوع ارتباط است تا وابسته تفاوت ها باشد. به گفته جف بزوس: “ما مشتریان خود را به عنوان مهمان دعوت شده به یک مهمانی می بینیم و ما میزبان هستیم. این وظیفه ما است که هر روز هر جنبه مهمی از تجربه مشتری را کمی بهتر کنیم.”
رقبای خود را فراموش کنید ، فقط بر روی مشتریان خود تمرکز کنید. “جک ما”
بزرگ همیشه بهترین نیست!
این فرض ضمنی این است که بزرگ تر بهتر است یا شرکت ها از طریق مقیاس برنده می شوند. در قدیم تفکر بدین شکل بود که شرکت ها تولید دآمد و قدرت بیشتر از راه مقیاس بزرگ تر پیروز می شوند. اما آنها با محصولات و خدمات تمایز نیافته بازارهای همگن را مورد خطاب قرار می دهند.
اما امروزه برندگان از طریق چشم انداز و ایده های بهتر موفق می شوند. سپس آن ها را با سود بیشتری اجرا می کنند. همانطور که می دانیم، حتی بزرگترین بهمن نیز توسط چیزهای کوچک رخ می دهد. بنابراین امروز کوچک ، هوشمندانه و چالاک بودن، خیلی کارآمد تر از صرفا بزرگ بودن است.
تفاوت بازارهای پایدار و داینامیک
فریمورک پورتر نشان می دهد که بازارها با ثبات هستند. بنابراین موقعیت خود برای زنده ماندن در طول زمان کافی است. در بازارهای متصل ، پویا و همگرا ، تار و پود مرزها و رقبا نه تنها می توانند شما را از نظر جسمی و مجازی از هر قسمت از جهان ، بلکه همچنین از بخش های دیگر نیز به چالش بکشند.
وقتی میزان تغییر در خارج از میزان تغییر داخل بیشتر شود، پایان نزدیک است.”جک ولش”
این بدان معناست که اگر کسب و کارها جلوتر از منحنی تغییر نباشند. به زودی خود را با مشکل مواجه خواهند کرد. در محیط داینامیک، تغییرات باعث می شود که ما از منطقه راحتی خود جابجا نشویم. میزان تغییرات در مقایسه با عصر صنعتی به شدت افزایش یافته است. این فقط در مورد متفاوت بودن نیست بلکه به منظور توسعه هدف ، نوآوری بیشتر از نظر مدل های تجاری ، مسیرها و تجارب مشتری است.
اهمیت اکوسیستم ها بیش از زنجیره های ارزش
دیگر فقط مدل سنتی خطی تامین کنندگان و توزیع کنندگان در بازار کار نمی کند. مدل سنتی این بود که ما باید کارها را خودمان بسازیم. از این رو باید روی توانایی های اصلی خود تمرکز کنیم. این شایستگی ها معمولا مواردی هستند که در گذشته خوب بوده اند. اما بعید به نظر می رسد در آینده نیز کارساز باشند.
ما باید محصول ، صلاحیت و ذهنیت یکپارچه خود را کنار بگذاریم. آن ها تفکر ما را محدود می کنند و استراتژی ما را چشمک می زند. اگر شخص دیگری بتواند نقش شما را بهتر ، ارزان تر ، سریع تر انجام دهد. قدم هوشمندانه ای است که با آن ها شریک شوید. چابکی و سرعت از عوامل کلیدی در بازار داینامیک امروزی است. شرکت ها باید ضمن تدوین استراتژی خود به آن ها نیز توجه کنند.
به عنوان مثال نوکیا در تجارت تلفن همراه رهبر بازار بود. این تلفن های همراه قوی بودند ، تلفن های هوشمند عالی ، با ثبات بالا ، باتری بزرگ در حال اجرا و کیفیت قوی ساخته شد. حتی سیستم عامل درخشانی برای گوشی های هوشمند توسعه یافت. اما در بازار گوشی های هوشمند شکست سختی خورد. در نهایت به مایکروسافت فروخته شد. یکی از دلایل اصلی شکست آن عدم موفقیت در ساخت یک اکوسیستم برای گوشی های هوشمند بود. در نهایت رقابت را به اندروید و iOS واگذار کرد.
محو کردن مرزها را در بازارهای امروزی
در بازارهای داینامیک ، استراتژی به یک نقشه راهی برای رشد آینده تبدیل می شود. فرصت های استراتژیک ممکن است عبور از بخش ها و مرزهای جغرافیایی یا حتی ادغام آن ها با یکدیگر، برای یافتن بهترین فرصت ها جهت شکل دهی بازارها به نفع شما باشد. از طریق روش هایی که ارزش پایدار طولانی مدت ایجاد می کنند. علاوه بر این ، این فقط در مورد مسیر درست نیست. بلکه همچنین در مورد انتخاب هایی است که باید انجام شوند. به عنوان مثال: ارتباطات به رسانه تبدیل می شود که در نهایت به سرگرمی و ورزش تبدیل می شود. این فقط در مورد متفاوت بودن ، ارزان تر یا بهتر بودن نیست بلکه دیگران خارج از فکر هستند.
درنهایت
مرزهای بین صنایع در حال محو و مبهم شدن است. سرعت نابرابر جهانی شدن در بین صنایع ، تصویر را حتی بیشتر مبهم می کند. در این محیط بسیار پویا ، مدل پنج نیروی رقابتی پورتر باید نادیده گرفته شود. پورتر هنوز هم نقشی حیاتی در آن بازی می کند. اما وقتی می آیید یک استراتژی تجاری بسازید ، نمی تواند تنها ابزار، جعبه ابزار باشد.
امروزه استراتژی ها در مورد ایجاد آینده ، جذب مشتری و ایجاد ارزش بلند مدت برای همه ذینفعان از راه های ابتکاری تر است. درموفقیت 20 درصد مهارت و 80 درصد استراتژی است. شاید شما بدانید که چگونه موفق شوید. اما مهم تر از دانستن این است که ، برنامه شما برای موفقیت چیست؟
این نه قوی ترین گونه ای است که زنده می ماند و نه باهوش ترین آن است. اما گونه ای است که بیشتر در معرض تغییر است. “”چارلز داروین”
مزیت رقابتی فقط موقعیت سازی نیست. بلکه فکر بیرونی و خارج از مسابقه است. تفکر استراتژیک این است که آینده را بهتر از دیگران معنا کنید. سپس تلاش کنید آن را به نفع خود رقم بزنید.
دیدگاهتان را بنویسید